|
|
نوشته شده در 24 / 5 / 1392
بازدید : 1349
نویسنده : کامران وزیری
|
|
حضور جبرئيل در تحصن ميدان رابعه العدويه شيخ سلفي براي تحريک کردن افکار عمومي مردم مصر عليه ارتش اين کشور مدعي شد جبرئيل هم در تحصن ميدان رابعه العدويه حضور داشت. اين شيخ سلفي گفت: جبرئيل براي کمک به تحصن کنندگان در مسجد رابعه العدويه آمده بود. گسترش جنگ و سرکوب در مصر تحليگران سياسي با نگراني پيش بيني مي کنند روند امور در مصر به سمت رويارويي وسيع تر و خشونت بارتر بين ارتش و مردم پيش مي رود. روزنامه يو اس اي تودي امروز در اينترنت در مطلبي به قلم اورن دورل نوشت: تحليلگران معتقدند، سرکوب بي رحمانه تحصن کنندگان اخوان المسلمين در روزچهارشنبه در قاهره و متعاقبا اعمال حکومت نظامي احتمالا مصر را در مسير ديکتاتوري ديگري قرار خواهد داد، نه دموکراسي فراگير و با ثباتي که واشنگتن خواهان آن است. اريک تراگر محقق موسسه واشنگتن براي سياست خاورميانه که درباره اخوان المسليمن تحقيقاتي داشته است، مي گويد: «رويدادهاي امروز صرفا اخوان المسلمين را پراکنده و آنها تشويق خواهد کرد که به فعاليتهاي اعتراضي شان شايد به شکل خشن و وسيع تر ادامه دهند. بايد انتظار همان جنگ داخلي را داشت که احتمالا با اقدامات سرکوبگرانه (ارتش) حادتر مي شود.» به گفته تحليلگران، سرکوب اعتراضات ممکن نيست نارضايتي ها را فروبنشاند و ممکن است به روابط بين دولت موقت کنوني و حاميان نظامي آن و بخشي از عموم مصريها که با خاتمه دادن به رياست جموري مرسي مخالف نبودند، لطمه بزند. خيري عبازه عضو ارشد بنياد دفاع از دموکراسي و مقام سابق حزب سکولار وفد مصر مي گويد، حکام موقت بايد براي نجات اقتصاد مصر که در حال فروپاشي است، اقدام کنند و کوتاه نيامدن اخوان المسلمين ممکن است با سرکوبهاي بيشتر همراه باشد. وي مي گويد: «تنها راه پيش روي اين است که ارتش با همکاري احزاب متعدد به شيوه اي حکومت کند که از خطر تسلط يک حزب بر آن اجتناب شود و تنها راه پيش رو دموکراسي است به اين دليل روشن که ارتش نمي تواند مستقيما حکومت کند.» به گفته عباز، همين مسئله در مورد اخوان المسلمين صدق مي کند که حمايت مردم مصر را با تلاش براي حکومت بدون همکاري با آنها از دست داد، آنها بايد يا با بازگشت به سياست و دوري از خشونت تغيير موضع دهند يا سرکوب خواهند شد.» وي مي افزايد: «آنها يک اقليت اما اقليت سازمان يافته اند و نمي توان آنها را ناديده گرفت. اگر آنها در فرايند سياسي وارد نشوند، ما رويارويي و اقدامات سرکوبگرانه وسيع رژيم بر ضد اخوان المسلمين را پيش روي داريم.» وزارت خارجه آمريکا با اين نظر موافق است. جنيفر پساکي سخنگوي اين وزارتخانه گفت: «هيچ راهي به جز بازگشت به يک روند فراگير نداريم و اين به معني توقف خشونت و بازگشت به فرايند سياسي است... خونريزي که شاهد آن بوديم قطعا آزاردهنده است.» رهبران اخوان المسلمين هشدار داده اند اگر مرسي مجددا به قدرت بازنگردد همه اسلام خواهان مصر بر ضد دولت بسيج خواهند شد. به گفته عبازه، بسياري مصريها اين اظهارات را تاييدي بر حملات جهادي تقريبا روزانه از زمان برکناري مرسي مي دانند که منجر به کشته شدن دهها عضو نيروي امنيتي مصر در صحراي سينا شده است. تراگر مي گويد، اين فکر غيرواقع بينانه است که اخوان المسلمين با دشمنانش مذاکره خواهد کرد. به گفته وي، هرگز احتمال نمي رود اخوان المسلمين در هيچ فرآيند سياسي پس از برکناري مرسي شرکت کند «چون به معني پذيرش کودتا خواهد بود.» به عقيده تراگر، سرکوبهاي روز چهارشنبه فقط موضع اين گروه را سخت تر و «جنگ داخلي را به يک مولفه بسيار فراگيرتر در زندگي روزمره در مصر تبديل خواهد کرد.» تامارا کافمن وايتس که به عنوان دستيار وزير خارجه آمريکا از سالهاي دو هزار و نه تا دو هزار و دوازده هماهنگ کننده سياست آمريکا در مورد دموکراسي در خاورميانه بود، مي گويد، مصر نمي تواند با سرکوب اخوان المسلمين يک دموکراسي فراگير برقرار کند. وي مي گويد: « با اينکه بخش عظيمي از طرفداران اخوان المسلمين خشن اند، اين مسئله صد در صد نيست و وقتي هيچگونه مجال عمل براي مخالفان نيست نمي توان انتظار برقراري يک دموکراسي فراگير را داشت.» تراگر مي افزايد: «پس از خلاصي از سلطه مرسي و حسني مبارک قبل از او، مردم مصر نشان داده اند دولتي را که آنها را ناديده بگيرد و به شيوه اي زورمدارانه رفتار کند، نخواهند پذيرفت و اين امر بدين معني است که رويارويي و سرکوب بيشتري پيش رو است.» وايتس مي گويد:« به نظر ميرسد مصر در مسير بازگشت به ديکتاتوري تحت رهبري ارتش است چون مردم مصر امروز نسبت به چند سال قبل به مراتب آماده ترند. از نظر من غيرقابل تصور است يک حکومت ديکتاتوري بدون سرکوب وسيع بتواند حکومتش را حفظ کند.» نزاع سياسي ميان ارتش و اخوان روزنامه هاآرتص نوشت مردم مصر نگرانند درگيري ها در اين کشور منجر به نبردي ميان ارتش و اخوان المسلمين شود. اين روزنامه اسرائيلي امروز در پايگاه اينترنتي خود در مقاله اي به قلم زاوي بارل نوشت زماني که ارتش مصر به معترضان در ميادين رابعه العدويه و النهضه شليک کرد و دهها نفر را کشت و صدها نفر را زخمي کرد، ديگر تلاشي براي متفرق کردن تظاهرکنندگان نبود بلکه يک نبرد سياسي-نظامي براي کنترل کشور مصر بود. ارتش مصر با برکناري محمد مرسي، رئيس جمهور اين کشور در سوم ژوئيه، مانند دوران پس از سقوط حسني مبارک، بار ديگر به مرکز فعاليت هاي سياسي بازگشت و مسئوليت اداره کشور را به عهده گرفت. در سال 2011 ارتش از تظاهرکنندگاني که متشکل از جنبش هاي اخوان المسلمين و سلفي ها بودند حمايت کرده و خود را مدافع دموکراسي ناميده بود اما اين بار موضع سياسي کاملا روشني اتخاذ کرده است. ارتش مصر با حمايت گسترده از جنبش هاي سکولار يک بار ديگر به عنوان حامي دموکراسي و اصول انقلاب، اختيارات خود را گسترش داده است به طوري که خود تصميم مي گيرد چه جنبش هايي مشروعيت دموکراتيک دارند و چه جنبش هايي بر ضد منافع ملي فعاليت مي کنند و بايد با آنها مبارزه کرد. اما اين اختيار گسترده که نتايج انتخابات را از درجه اعتبار ساقط مي کند جنبش هاي ليبرال را در وضعيت دشواري قرار مي دهد. اين جنبش ها نمي توانند با مبارزه ارتش بر ضد اخوان المسلمين مخالفت کنند زيرا آنها کساني بودند که شورش بر ضد مرسي را آغاز کردند و نياز به پيروزي ارتش داشتند. اما در عين حال نمي توانند با کنترل ديکتاتور مآبانه ارتش نيز موافقت کنند. ارتش از اين وضع دشوار آگاه بود و مي دانست اگر بيش از اين پيش برود مشروعيت خود را از دست مي دهد بنابراين ژنرال عبدالفتاح السيسي با وساطت سياسي براي حل اين بحران بدون مداخله نظامي موافقت کرده بود. اما نمايندگان اتحاديه آفريقا که به قاهره آمده بودند، کاترين اشتون، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا که با مرسي ديدار کرد و در نهايت مداخله نسنجيده دو سناتور آمريکايي، جان مک کين و ليندسي گراهام، در کاهش اين اختلاف ناموفق بودند. تصميم براي مداخله نظامي بر ضد اخوان المسلمين امري جدا از نبرد ارتش مصر در صحراي سينا نيست. ارتش مصر به اين نتيجه رسيد که اخوان المسلمين سعي مي کند در مبارزه با گروه هاي تروريستي اخلال ايجاد کند، حتي آنها را تحريک نيز مي کند، بنابراين ارتش تلاش کرد بر اين ادعاي اخوان المسلمين خط بطلان بکشد که اگر در صحراي سينا درگير باشد بر ضد آنها اقدام نخواهد کرد. از همه مهمتر اين که گزارش ها حاکي است اخوان المسلمين در حال جمع آوري سلاح براي مبارزه مسلحانه اي است که ممکن است به جنگ منجر شود. اين نگراني وجود دارد که درگيري ها به شهرهاي ديگر گسترش يابد و حتي به جنگي ميان ارتش و اخوان المسلمين منجر شود. بر اساس گزارش ها از قاهره، فعالان از جنبش هاي معترض براي حفاظت از ساختمان هاي دولتي گروه هاي دفاعي ترتيب داده اند؛ آنها حتي قصد دارند براي انجام ماموريت هاي خود مسلح شوند. اما سخنگوي اخوان المسلمين تلاش مي کند اين نبرد را جنگي ميان اسلام و غير مومنين بنامد. اما شيخ احمد الطيب، امام جماعت مسجد الازهر از معترضان خواسته است از خشونت خودداري کنند و تلاش کنند به يک راه حل سياسي دست يابند. اما در عين حال افزود الازهر بخشي از اين نبرد سياسي نيست. وي سعي کرد به اقدامات ارتش مشروعيت مذهبي ندهد و از انتقاد از اخوان المسلمين نيز خودداري کرد. اما تحولات سياسي اخير و عملکرد ارتش در حال ايجاد مرزهايي ميان ليبرال ها و جنبش هاي اسلامي است. اکنون سوال اين است که اين جنبش هاي معترض چگونه به اقدامات ارتش واکنش نشان خواهند داد. راه حل سياسي هنوز مطرح است و معترضان اين قدرت را دارند که ارتش را به پذيرش دستکم برخي از مطالبات اخوان المسلمين وادار کنند. در همين حال، هنوز مشخص نيست که اخوان المسلمين چگونه از اين مبارزه استفاده خواهد کرد. ممکن است از آن به عنوان فرصتي براي جذب نيروهاي جديد و مبارزه تا سر حد مرگ استفاده کند يا تصميم بگيرد از آن به عنوان يک فرصت سياسي براي به دست آوردن مجدد جايگاه خود استفاده کند پيامد حمام خون قاهره روزنامه انگليسي اينديپندنت نوشت، بعد از سرکوب مرگبار تظاهرکنندگان در قاهره، مسلمانان مصر يا ساير کشورهاي منطقه، ديگر چگونه ميتوانند به صندوقهاي رأي يا روش دمکراسي اعتماد کنند. پايگاه اينترنتي روزنامه اينديپندنت، چاپ انگليس در شماره روز پنجشنبه خود در مقالهاي به قلم رابرت فيسک نوشت، بعد از قتل عام قاهره، ديگر کدام مسلمان ميتواند به دمکراسي اعتماد کند. اين به منزله نقطه عطف فاجعه باري براي مصر است، که سالها طول خواهد کشيد که اين کشور بتواند تبعات منفي آن را جبران کند. فيسک افزود، در خلال کشتار، نبردهاي مسلحانه و خشم مسلمانان از سرکوب مرگبار اخوان المسلمين در مصر، اتحاد وطندوستانهاي که جامعه مصر را از زمان سرنگوني حکومت پادشاهي اين کشور در سال 1952 ميلادي و روي کار آمدن جمال عبدالناصر، به هم پيوسته بود، از ميان رفت، و ظرف اتحاد اجتماعي مصر شکسته شد. ديگر تفاوتي نميکند که بپذيريم، يکصد نفر کشته شده يا دويست - سيصد نفر شهيد شده باشند، زيرا راه دمکراسي براي ميليونها مصري، در خلال تيراندازيها با گلولههاي حقيقي و وحشيگريهاي ديروز، ديگر از هم گسيخته شده است. ديگر هيچ مسلماني که به دنبال تأسيس حکومتي براساس دينش باشد، به صندوق آراء اعتماد نخواهد کرد. اين پيامد واقعيِ حمام خون قاهره است. ديگر چه کسي ميتواند از اين که برخي از طرفداران اخوان المسلمين سلاحهاي کلاشنيکف در خيابانهاي قاهره حمل ميکردند، اظهار تعجب کند؟ حاميان دولت موقت مصر نيز در مقابل، در محلههاي طبقهي متوسط قاهره، از سلاحهاي خود براي شليک متقابل به هواداران مرسي استفاده ميکردند. برخلاف آنچه رسانههاي غربي تلاش دارند وانمود کنند، اين فاجعه صرفاً به اختلافات ميان اخوان المسلمين و ارتش مصر بازنميگردد، بلکه شکافهاي عميقي در ميان جامعه مصر ايجاد شده که به سالهاي متمادي براي درمان و برطرف کردن آن نياز خواهد بود. خشونتهاي اخير مصر، باعث بروز اختلافات ژرف ميان چپگرايان و سکولارها، مسيحيان قبطي و مسلمانان سني در روستاها، مردم و پليس و همچنين اخوانالمسلمين و ارتش مصر، شده است. محمد البرادعي نيز به همين دليل استعفا کرد. آتش زدن کليساهاي قبطيان در مصر نيز از نتايجِ اجتنابناپذيرِ همين خشونتها بود. حوادث قاهره در سال 2013 ميلادي، يادآور فجايع الجزاير در سال 1992 ميلادي است. هنوز معلوم نيست چه وقايعي در تونس در هفتهها يا ماههاي آتي رخ خواهد داد. مسلماناني که از طريق آراء مردم، به صورت کاملاً منصفانه و دمکراتيک، به قدرت رسيده بودند، به زور از قدرت برکنار شدند. رابرت فيسک در ادامه پرسيد: چه کسي ميتواند محاصره شرورانه نوار غزه را توسط ما، هنگامي که فلسطينيان به صورت کاملاً دمکراتيک به حماس رأي دادند، فراموش کند؟ فيسک افزود، صرفنظر از اين که اخوان المسلمين در طول يک سال گذشته، چند اشتباه را مرتکب شده يا حکومتش مطلوب نبوده است، شکي نيست که محمد مرسي، به صورت دمکراتيک در مصر انتخاب شده بود، اما توسط ارتش مصر سرنگون شد. اين يک «کودتا» بود و جان مک کين، سناتور آمريکايي که به قاهره سفر کرده بود، نيز بهدرستي از همين واژه استفاده کرد. البته اخوان المسلمين نيز بايد مدتها پيش دست و پاي خود را جمع ميکرد و از محدودهي «شبه دمکراسي» که ارتش مصر اجازهي برقراري آن را در مصر داده بود، پاي خود را فراتر نميگذاشت. البته اين به معناي صحه گذاشتن بر شرايط شبه دمکراسي در مصر نيست، بلکه به اين معني است که اگر همين اوضاع نيز به هم ميخورد، مصر به شرايط ديکتاتوري، مخفيکاري، بازداشتهاي شبانه، شکنجه و کشتار باز ميگشت. نقش تاريخي اخوان المسلمين در مصر، به رغم برهههاي شرمآورِ همکاري و همدستي با اشغالگران انگليسي و ديکتاتورهاي نظامي مصر، اين بوده که با اين نوع تاکتيکهاي خشن همواره مخالف بوده است. اکنون بازگشت مصر به تاريکيها، احتمال بروز يکي از دو نتيجه را ميدهد: اخوان المسلمين در خلال خشونتهاي مصر براي هميشه خاموش ميشود و از بين ميرود، يا در زماني بسيار دور بار ديگر موفق به بازگشت به قدرت مي شود. در اين صورت، ممکن است اخوان المسلمين، با توجه به تجربهاي که از اولين حکومت خود در مصر (رياست جمهوري مرسي) به دست آورده، به روش حکومت مستبد ديني رو آورد که خدا مصر را از چنين شرايطي نجات دهد. بلافاصله پس از تحولات ديروز قاهره و حتي قبل از آن که اولين جسد تظاهرکنندگان مصري به خاک سپرده شود، تحليلگران غربي، از جمله توني بلر، به حمايت از ژنرال عبدالفتاح السيسي پرداختند و اخوان المسلمين را تروريست و ارتش مصر را وفادار خواندند. همين کارشناسان و تحليلگران غربي بزودي از وقايع خشونتباري که در منطقه سينا و ساير مناطق مصر رخ خواهد داد، استفاده خواهند کرد تا اخوان المسلمين را دست راستِ (همدست نزديک) گروه القاعده معرفي کنند. نويسنده اين مقاله افزود، اکنون فرماندهان ارتش مصر و حاميان روشنفکر ژنرال سيسي بايد «وجدان» هاي خود را در يک بطري بگذارند (آن را ناديده بگيرند) تا بتوانند کشتار قاهره و وقايعي را که در روزهاي آتي در مصر رخ خواهد داد، توجيه و تحمل کنند. اما افرادي مانند محمد البرادعي، برنده جايزه صلح نوبل، ديگر قادر نيستند در حکومت موقت مصر باقي بمانند و لذا کناره گيري خود را اعلام کرده و خواهند کرد. البرادعي هرگز انتظار چنين نتيجه خشونتباري را از تشکيل دولت موقت مصر نداشت، بلکه صرفاً خواهان برگزاري انتخابات پارلماني و رياست جمهوري و بازگرداندن مصر به روند دمکراسي بود. از همين رو، وي قادر نبود حرکات خشن ارتش مصر را در برابر تظاهرکنندگان اين کشور تحمل کند. اين در حالي است که تحليلگران و نويسندگان غربي که به طرزي هنرمندانه تلاش داشتند کودتاي مصر را تحت عنوان بخش ديگري از ادامه روندِ انقلاب 2011 مصر، توجيه کنند، اکنون کار بسيار دشواري خواهند داشت که بتوانند از انتقادهاي اخلاقي در رابطه با حمام خون قاهره بگريزند. اکنون اين سؤال مطرح ميشود که آيا اين به معناي پايان راه «اسلام سياسي» در مصر است؟ البته که چنين است، زيرا اخوان المسلمين ديگر دل و دماغ دست زدن به آزمايشي ديگر در دمکراسي ندارد، که به نوبه خود، خطر بزرگي براي مصر تلقي مي شود، زيرا بدون آزادي، خشونت، حکمفرما خواهد شد. سؤال ديگر اين است که آيا مصر به سوريهي ديگري تبديل خواهد شد؟ جواب اين است که بعيد است چنين شود، زيرا مصر، با وجود ده درصد مسيحيان قبطي، کشوري فرقهاي نيست و به صورت ذاتي و فطري مردم آن نيز طالب خشونت نيستند. اما بايد اذعان کرد که در پي وقايع خونبار روز گذشته در قاهره، چيزي در مصر «مرد» و آن اين بود که ديگر نمي توان مصر را مادرِ هميشگي ملت عرب دانست. همچنين ايدهآلهاي مليگرايانه در مصر مرد. اين احساس تاريخي که مصر تمامي مردم خود را همواره مانند فرزندان خود مي دانست نيز از بين رفت، زيرا اخوانالمسلمين، به همراه نيروهاي ارتش و پليس و هچنين حاميان دولت موقت مصر، همگي فرزندان اين کشورند. اين در حالي است که ميراث جديد مصر اينگونه تغيير يافته که بخش بزرگي از جامعهي خود را «تروريست» و دشمن ملت بخواند. دشمن عقل
امام علی علیه السلام :
اَلْهَوى عَدُوُّ الْعَقْلِ؛
هواى نفس، دشمن خرد است.
شرح غرر: ج1، ص68
|
|
|